نگارش مقدمه یا Introductionبرای یک مقاله ISI
نگارش مقدمه یا Introductionبرای یک مقاله اوریجینال, امری بسیار مھم است. دربخش اینتروداکشن, نویسنده مقاله بصورت مستقیم وغیر مستقیم در ذھن خواننده مقاله یا داوری که قرار است مقاله را در مجله ای داوری بکند این نکته را به تصویر می کشد که چه ضرورت و اھمیتی برای انجام آن پژوھش و نگارش آن مقاله وجود داشته است. بنابر این لازم به توضیح تکمیلی نخواھد بود که اھمیت بخش مقدمه یا اینتروداکشن یک مقاله اوریجینال بسیار حیاتی و در تصمیم داوران و سردبیران مجلات برای رد یا قبول آن مقاله نقشی اساسی ایفا می کند.علاوه بر آن, بخش مقدمه یا اینتروداکشن در بسیاری از مقالات اوریجینال حاوی اشکالات و اشتباھات مکررا و شایعا رخ داده ای است که باید از آن اشتباھات ھم پرھیزبشود.
ھدف از تدوین این مطلب آموزشی, ارائه فرمولی است تا پژوھشگران محترم درھر رشته ای که فعالیت می کنند, درصورتی که بخواھند مقاله ای اوریجینال نگارش کنند, از این فرمول استفاده نمایند تا اطمینان حاصل بشود که بخش اینتروداکشن مقاله اوریجینال ایشان ھر آنچه که باید به آن اشاره کرده باشد را اشاره کرده است و ھر آنچه که باید از آن پرھیز کرده باشد را از آن پرھیز کرده باشد, و فی المجموع ,مقدمه ای با ارزش و معتبر برای مقاله اوریجینال خودشان تدوین و سازماندھی کرده باشند که شانس پذیرش مقاله را در مجلات معتبر افزایش داده باشد و احتمال آنکه داوران مجله نسبت به بخش مقدمه مقاله ایشان که ازبخشھای خیلی مھم در تعیین پذیرش یا عدم پذیرش یک مقاله است, حساسیت کمتری بخرج بدھند و به قول خودمانی, به اینتروداکشن مقاله گیر ندھند.
نکته مھم این است که مھمترین عامل تعیین کننده این که یک مقاله اوریجینال قابلیت انتشار و پذیرش در چه سطحی از مجلات را دارد, ھمین مقدمه مقاله است و نه برخلاف آن چیزی که ممکن است فکرش را بکنیم, بخش متدلوژی و یا یافته ھای مقاله باشد.
فرض کنیم که یک پژوھشی انجام داده باشیم که براساس متدلوژی پیشرفته باشد و کاملا صحیح واستاندارد انجام شده و آنالیز آماری چند متغیره ھم روی آن با بھترین کیفیت انجام داده باشیم. حتی مقاله ای بسیار حرفه ای و استادانه ھم برایش نگارش کرده باشیم. اولین سوالی که در ذھن سردبیر یا داور مجله ای که این مقاله را دریافت می کند پدیدار می شود این است که اصلا آیا این پژوھش ضرورتی بر انجامش بوده است یا خیر؟
بنابراین داور مجله ابتدا به سراغ این نکته اساسی می رود. اگر ببنید که در بخش مقدمه مقاله تان که دقیقا مکانی است که شما باید به ضرورت اجرای پژوھش مربوطه اشاره کرده باشید, نتوانسته باشید که ضرورت انجام پژوھش را با دلایل منطقی بیان کرده باشید, اصولا به دنبال مطالعه بخش متدلوژی مقاله شما ھم شاید نرود و شاید حتی انگیزه ای برای مطالعه یافته ھای پژوھش شما ھم نداشته باشد. اینکه سوال پژوھش چقدر مھم بوده باشد, اینکه آن پژوھش به چه سوال یا نادانسته مھم رسیدگی کرده است مھمترین چیزی است که تعیین می کند که یک مقاله بصورت ذاتی قابلیت ارسال به مجلاتی در سطح مجلات پیشروی علم و معتبر ترین مجلات جھان در ھمان فیلد را دارد یا خیر. البته این به شرطی است که متدلوژی بکاررفته و آنالیزھای یافته ھای خام ھم با روش ھای قابل قبول و معتبر و بی نقصی اجرا شده باشد. ولی شرط اساسی ھمان نکته مھمی است که در اینتروداکشن مقاله باید به آن اشاره بشود.
بھتر است این بخش را در چند پاراگراف کوچک تنظیم کنید که ساب ھدینگھای زیر را داشته باشد. ھمانطور که می بینید به بخش مقدمه شماره یک را اختصاص داده شده و ھمین بخش خودش به سه زیر بخش به نامھای بکگراند,استیتمنت پرابلم, و ابجکتیوھا تقسیم شده است.
1. Introduction
1.1. Background
XXXX
1.2. Statement of the problem
XXXX
1.3. Objectives
XXXX
در بخش بک گراند, یک پاراگراف باید حضور داشته باشد که در آن به صورت عمومی به موضوع پرداخته اید و موضوع را مطرح کرده اید. به سابقه موضوع بصورت خلاصه اشاره می کنید. در این بخش میتوانید به چند رفرنس ھم ارجاع بدھید. بھتر است این بخش بیش از یک یا دو پاراگراف نباشد و داستان بافی و بی ربط گویی و از ھمه جا سخن گویی نکرده باشید.
در بخش استیتمنت پرابلم: به معرفی مشکل می پردازید. یعنی ھمان مشکلی که وجود داشته است که شما را مجاب کرده است که این پژوھش را انجام بدھید. این مشکل را باید با ذکر آمار و ارقام و ارجاع به پزوھش ھای قبلی که قبلا انجام و لازم (Gap in knowledge) شده است معرفی کنید. و یا آنکه اگر نادانسته ای در این موضوع وجود داشته است بوده است که پژوھشی انجام بشود که به پاسخ آن نادانسته برسد, باید مشخص کنید که چرا رسیدن به آن پاسخ دارای اھمیت بوده است. اگر مشکل شما به وجود یک نقص در یک سیستم یا به یک نقطه ضعفی که نیاز به اصلاح دارد اشاره کرده است, در آنصورت به آمار و ارقام ھم اشاره کنید که نشان بدھد که این مشکل یا نقطه ضعف یا نقص به جه میزان و اندازه بزرگ و مھم بوده است و تداوم آن مشکل و یا ضعف یا نقص در آن سیستم باعث چه مشکلات و یا افزایش ھزینه ھا و یا عوارضی ھست که برای رفع ھمه آنھا لازم بوده است که این پژوھش انجام بشود که راھکاری برای رفع آنھا پیدا کند؟ این بخش را در یک یا حد اکثر دو پاراگراف تنظیم کنید. خواننده بعد از مطالعه این بخش شما باید بصورت غیر مستقیم درک کند که واقعا انجام این پژوھش بر روی این جامعه مطالعاتی ضروری ولازم بوده است. بنابراین در اینجا ضمن آنکه باید به رفرنسھایی ارجاع بدھید, آن رفرنسھا ھم باید به مقالاتی که پژوھشھایی در سطح جھانی ویا سایر کشورھا وجامعه ھای مطالعاتی بوده است اشاره کند وھم آنکه به رفرنسھایی که در جامعه مطالعاتی مورد نظر شما ویا نزدیک به آن ویا کشور ایران یا کشورھای منطقه ھم اشاره کند. صرفا لیست برخی رفرنسھا ونتایج آنھا کافی نیست بلکه باید این بخش را آنچنان ھنرمندانه پشت سر ھم بسازید که یک سیر جریان شفاف وواضح را نشان بدھد و درھم وبرھم نباشد. تمام جملات این بخش باید پشت سر ھم و درراستای رسیدن به یک ھدف باشد. بنابراین ابتدا از مشکل یا نادانسته در سطح جوامع بزرگتر وجوامع دیگر شروع می کنید وسپس به وجود مشکل در جامعه مورد مطالعه خودتان می پردازید.
اگر بخواھم ھمین بخش استیتمنت پرابلم را ھم برایتان فرمول بدھیم, فرمول زیر بھترین فرمولی است که به می تواند مورد استفاده باشد:
یک. ابتدا مشکل را تعریف کنید یعنیDefinition of the problem این کار را در یک تا دو چمله می توانید بنویسیددراین بخش حتما به رفرنس ارجاع بدھید.
دو. بعد از معرفی مشکل, در چند جمله بصورت واضح و شفاف به اھمیت وجود آن مشکل یعنی به the problem Importance of بپردازید. در ادامه در چند جمله کوتاه به عوارض ناشی از ادامه یافتن مشکل بپردازید. حتما به رفرنس ارجاع بدھید.
سه. در ادامه در چند جمله خیلی کوتاه به راه ھای موجود برای برطرف کردن مشکل بپردازید دراین بخش به رفرنس ھا ارجاع بدھید. درصورتی که تناقضات یا ابھاماتی وجود دارد آنھا رااعلام کنید. ھرجایی که لازم باشد حتما به رفرنسھا و امارھا ارجاع بدھید.