روش نقد پایان نامه و رساله های علمی
تا زمانی که پژوهشگر نداند درباره یک موضوع «چه چیزهایی میتوان پرسید؟» و این موضوع را «چگونه و با چه شیوههایی میتوان پژوهش کرد؟»، رصد شکاف دانشی موجود در پژوهشها و طرح ادعای پژوهش دال بر ناکافی بودن دانش موجود و بیان علمی و منطقی مسئله تقریبا غیرممکن است. برای پاسخ به این پرسشها پژوهشگر باید بر مبانی نظری پژوهش خود تسلط داشته باشد. مبانی نظری پژوهش به دو بخش قابل تقسیمبندی است:
بخش اول: مبانی نظری موضوع که دانش موضوعی موردنیاز درباره چیستی، چرایی و چگونگی موضوع مورد مطالعه را در اختیار پژوهشگر قرار میدهند. این دانش به او این توانایی را میدهد تا پژوهشها را از منظر موضوعی نقد و تحلیل کند. به کمک دانش موضوعی پژوهشگر میتواند به این پرسشها پاسخ دهد:
- درباره یک موضوع چه چیزهایی میتوان پرسید؟ با تکیه بر این دانش سپس میتواند به این پرسش پاسخ دهد که:
- پژوهشهای پیشین روی کدام بعد یا ابعاد موضوع پژوهش کردهاند یا موضوع موردنظر را از چه زاویهای مورد بررسی قرار دادهاند؟
بخش دوم: مبانی نظری پژوهش که دانش روششناختی موردنیاز برای پژوهیدن موضوع موردنظر را در اختیار پژوهشگر قرار میدهند. این دانش به او این توانایی را میدهد تا پژوهشها را از منظر روششناختی نقد و تحلیل کند. به کمک دانش روششناختی پژوهشگر میتواند به این پرسشها پاسخ دهد:
- موضوع موردنظر چگونه و با چه روشهایی قابل پژوهش است؟ هر روش قابلیت تولید چه نوع دادهای را دارد؟ با تکیه بر این دانش سپس میتواند به این پرسش پاسخ دهد که:
- پژوهشهای پیشین از چه روشهایی برای مطالعه موضوع موردنظر استفاده کردهاند؟ منبع داده آنها چه چیزها یا چه کسانی بودهاند؟
به کمک دانش موضوعی پژوهشگر میتواند به دو پرسش اول پاسخ دهد و به کمک دانش روششناختی پژوهشگر میتواند به دو پرسش دوم پاسخ دهد. و با پاسخ به این پرسشها او این توانایی را مییابد تا مسئله پژوهش خود را به صورت علمی شناسایی و تشریح کند.
اگر پژوهشگر نتواند به پرسشهای فوق پاسخ دهد عملا از نقد علمی متون و پژوهشهای مرتبط با موضوع پژوهشش ناتوان میماند و به همین دلیل نمیتواند ادعای پژوهش خود درباره ناکافی بودن دانش (یا وجود شکاف دانشی) را به صورت علمی و مستند بیان کند. این بدان معناست که پژوهشگر از بیان علمی و منطقی مسئله پژوهش، مرزبندی علمی پژوهش خود در بدنه دانش موجود و تشریح اصالت و نویی پژوهش خود عاجز خواهد ماند. او به جای تحلیل و نقد علمی متون و طرح علمی مسئله پژوهش، با توجیهی سرسری مثلا نو بودن موضوع یا متفاوت بودن جامعه و بافت پژوهش به طراحی ضعیف پژوهشیای میپردازد که از اساس ضرورت آن نامشخص است. این نوع پژوهشها، صرفا به دلیل طرح موضوعی نو قابل دفاع هستند اما کاربرد و مخاطبی ندارند.
به همین دلیل لازم است تا پژوهشگر در ابتدای پژوهش دانش موضوعی و روششناختی خود را درباره موضوع مدنظر به صورت موازی توسعه دهد. یعنی هم درباره موضوع پژوهش بخواند و هم درباره روشهایی که برای پژوهیدن موضوع موردنظر استفاده یا توصیه شدهاند تا بتواند در پژوهشهای پیشین را از این دو دریچه تحلیل و نقد کند و شکاف دانشی موجود در آنها را به صورت علمی شناسایی و طرح نماید.
نوشته مریم نظری
بروز ترین سایتی هستین که دیدم
مرسی عزیزم