انتقادات وارد بر الگوی پژوهش کمی
در روش هایی که تکیه بر فلسفه اثبات گرایی دارند و به آنها روش های کمّی می گویند، دانشمندان با بکارگیری این قبیل روش هابه دنبال یافتن پاسخ سوال هایی از این قبیل هستند:
دانستن چه چیزی مورد نیاز است؟»، « چه روشی برای تولید این دانش باید به کار گرفته شود؟»، «چه روش اندازه گیری مورد نیاز است؟» و «چگونه می توان از اثر سایر عناصر در پژوهش جلوگیری کرد تا اثر واقعی متغیر مورد پژوهش قابل مطالعه علمی باشد؟» (عابدی، 1385)
جهت گیری اثبات گرایانه به پژوهش، معتقد است که علم در اصل علاقه مند به تبیین و پیش بینی رویدادهای مشاهده پذیر است یا باید چنین باشد. اثبات گرایی بر تبیین، پیش بینی و آزمایش اصرار دارد. با نگرش گسترده به تاریخ علم، اثبات گرایی به معنای پژوهش عینی مبتنی بر متغیرهای قابل اندازه گیری و قضایای قابل اثبات است.
استفاده از زبان ریاضی که در الگوی پژوهش کمی رایج است، به اشتباهات زیر منتهی می شود:
1. اشتباه معرفتی Epistemic Fallacy:
در پژوهش ها به ویژه علوم تربیتی که مبتنی بر الگوسازی ریاضی است، هستی شناسی و معرفت شناسی در هم آمیخته اند و در نتیجه تمایز میان آنچه هست و آنچه با استفاده از این پژوهش ها شناخته می شود؛ قابل درک نیست.
2. اشتباه تجانس Homogeneity:
در این پژوهش ها اوصاف مفروض برای گروهی از افراد، به انسان های دیگری اطلاق می شود، در حالی که به طور اساسی مختصات آنها مورد بررسی قرار نگرفته است.
3. اشتباه علّی Casual Fallacy:
در پژوهش های مبتنی بر الگوسازی ریاضی، الگوهای مشهود رفتار به عنوان صور علّی در نظر گرفته می شوند. یادآوری می شود طرفداران نظریه های تفسیری معتقدند که پدیده های انسانی قابل تبیین نیستند و بنابراین به جای کاوش برای درک روابط علت و معلولی بین پدیده های انسانی، لازم است فهم آنها در کانون توجه پژوهشگر قرار گیرد.
4. اشتباه دانش فارغ از ارزش Value Free Knowledge:
این پژوهش ها مدعی اند که فارغ از ارزش هستند، لذا این پژوهشگران بار ارزشی فعالیت های خود را نادیده می گیرند.
5. اشتباه آینده نگری Prospective:
در پژوهش های مبتنی بر الگوی ریاضی، اغلب دیدگاه های گذشته با دیدگاه های آینده تلفیق می شوند.
6. اشتباه فروکاستی Reductive Fallacy:
در پژوهش های تحصّل گرایان مشخصات و صفات انسان ها به متغیرهای بسیط خلاصه می شود و با این تقلیل گرایی تصور می شود که از ترکیب آنها، می توان پدیده های انسانی پیچیده را شناخت.
7. اشتباه جبرگرایانه Deterministic Fallacy:
در این پژوهش ها، پژوهشگران اغلب قدرت آگاهی و نیز اراده آزاد انسان را در توصیف های خود از فعالیت ها، نادیده می گیرند.
8. اشتباه عمل گرایی Pragmatism:
رهیافت پژوهشگران طرفدار الگوسازی ریاضی از پژوهش به عنوان فعالیتی عملی است که می تواند بدون توجه به مفروضات هستی شناختی و معرفت شناختی انجام پذیرد.
محسن مرادی