روش تحقیق تاریخی چیست؟
در این مقاله سعی شده است که ابعاد مختلف روش تحقیق تاریخی از نظر هدف و ماهیت و روش مورد بررسی قرار گیرد و سپس این روش از نقطه نظر علم و تعمیم پذیری آن مورد بحث قرار گیرد.
بسیاری از فیلسوفان و محققان تاریخی امروزه بر این باورند کـه بـهترین و سـادهترین تعریف از تاریخ همان''مطالعه گذشته‘‘است.مطالعهء گذشته غالبا نـیازمند تـدابیر و تمهیدات توصیفی و (*)عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی و دانشجوی دوره دکترای علوم ارتباطات دانشگاه علامه طـباطبایی تـبیینی مـتفاوت از رشتههای دیگر است.(نورد، 1989).
محقق زمانی از روش پژوهش تاریخی استفاده میکند کـه با مسئلهای برخورد کند که در گذشته روی داده و در گذشته خاتمه یافته باشد.به عبارت دیگر،محدودهء زمان بسته شده اسـت.مـسئله مـیتواند مربوط به زمان نزدیک در گذشته و یا ریشه در حوادثی که چند قـرن پیـش روی داده،باشد(خلیلیشوورینی،1375، 75).
از نظر استفن ایزاک و ویلیام.ب.مایکل در کتاب راهنمای جامع تحقیق و ارزیابی،منظور از پژوهش تاریخی«بـازسازی سـیستماتیک و عـینی گذشته است که از طریق گردآوری،ارزیابی، تعیین صحتوسقم و ترکیب حوادث به مـنظور اثـبات وقـایع و تحصیل نتیجهای قابل دفاع صورت میگیرد و غالبا بر فرضیهای معین مبتنی است(ایزاک،1374، 54)
پژوهـش تـاریخی مـطالعهء نظاممند و دقیق گذشته است و محقق تاریخی با مهارت تمام بر روی نکاتی دربارهء یک واقـعه یـا یک شخص کار میکند(اسمیت، 1989، 317) .پژوهش تاریخی کاربرد روش علمی در مسائل تاریخی است.ایـن پژوهـش در حـقیقت جستوجوی منظمی است در اسناد و مدارک و منابع دیگری که در زمینهء مرتبط با سؤال محقق تـاریخی دربـارهء گذشته،حاوی حقایقی هستند.بنابراین پژوهش تاریخی ضرورتا با وقایعی سروکار دارد که قـبل از تـصمیم پژوهـشگر به مطالعه آنها به وقوع پیوسته است(دلاور، 1390، 84)
بورگ به نقل از کوهن و همکارانش،در سال 2001 تحقیق تاریخی را «تـعیین،ارزشـیابی و ترکیب منظم و عینی اسناد و مدارک برای برقراری حقایق و ترسیم نتایج دربارهء رویـدادهای گـذشته»تـعریف کرده است. برای مثال،محققی که قصد دارد دربارهء علل تغییر نظام آموزش و پژوهش ایران در سـال 1345 و بـه وجـود آمدن سه دورهء تحصیلی ابتدایی،راهنمایی و متوسطه به جای دو دورهء ابتدایی و مـتوسطه تـحقیق کند،از روش تحقیق تاریخی استفاده میکند.هدف تحقیق تاریخی بازسازی گذشته در زمینهء فرضیهای است که در زمان حـال تـدوین میشود (حسینزاده،1382).دستیابی به این هدف مستلزم جمعآوری اطلاعات به صورتی مـنظم، عـینی،ارزشیابی و تلفیق اسناد و مدارک و بالأخره رسیدن بـه نـتایج قـابل دفاع است.
پژوهشگر در تحقیق تاریخی به یـافتن دادهـهای موجود میپردازد.یافتن دادهها درحالیکه در سایر روشهای تحقیق پژوهشگر به''تولید دادههای مورد نـیاز‘‘میپردازد. یـافتن دادهها با استفاده از گزارشهای رسـمی،اسـناد،مدارک،کـتابها و مـقالات و آثـار باقیمانده از گذشته دربارهء موضوع مورد مـطالعه انـجام میشود(سرمد،بازرگان و حجازی،1390).
برخی از فیلسوفان همچون کالینگ وود،درای و مورخانی همانند بـیکر و بـیرد معتقدند که گذشتگی تاریخ باعث شـده که تاریخ اساسا از عـلم و روش عـلمی متفاوت باشد.دانشمند تجربی مـستقیما بـه مشاهدهء پدیدهها میپردازد اما محقق تاریخی با یک گذشتهء ازدسترفته روبهروست.یعنی مـوضوع مـورد مطالعه کاملا غایب و جهتدار اسـت.جـهتدار از ایـن نظر که وقـایع مـعمولا به شیوههای مختلف و بـه وسـیله افراد متفاوت ثبت شدهاند.به عنوان مثال،ثبت وقایع و تفسیر آنها ممکن است بـه دسـت یک خبرنگار،مخبر دادگاه و یا یـک عـکاس صورت گـرفته بـاشد.تـعصبات و علایق این افراد مـمکن است موجب حذف برخی از مسائل و یا تفسیر اغراقآمیز مسائل دیگر شده باشد.(نورد، 1989). .از رویدادهای تاریخی تـنها بـرخی از وقایع در خاطرهها ماندهاند،تعداد کمی ثـبت شـدهاند و تـنها بـخش کـوچکی از رویدادهایی که ثـبت شـدهاند،باقی ماندهاند تا محققان تاریخی آن را مطالعه کنند بنابراین به نظر میرسد که محقق تاریخی با دادهـهای جـهتدار و نـاقص سروکار دارد.
محققان تاریخی به دنبال دلالتکنندههای غـیرقابل مـشاهده مـیگردند.هـیچ شـخص امـروزی ناصر الدین شاه را ندیده است.همینطور هیچ کسی یک نگرش و یا یک ویژگی فرهنگی و یک ذره اتمی را ندیده است.مورای مورفی در کتاب«دانش ما از گذشته تاریخی»این مـوضوع را به خوبی بیان کرده است.وی گفته است که امور و واقعیتهای تاریخی بسیار شبیه به ''ذرات اتمی‘‘هستند.آنها سازههای تئوریکی مسلم فرض شده و بدیهی برای تبیین و توصیف دادهء موجود هستند.از این نـظر مـحققان تاریخی بسیار شبیه به دانشمندان عمل میکنند.محققان تاریخی شواهد و مدارک موجود را بررسی میکنند و از''تئوریها‘‘برای تبیین آن استفاده میکنند .(نورد، 1989). بنابراین دانش ما از گذشته،اساسا بر مدارک و شواهد استوار است.
تـبیین و تـعمیم در تاریخ
محقق تاریخی با تبیین تاریخی از مرزهای تاریخنگاری فراتر میرود و وقایع را تابع عواملی چند میداند و تاریخ را صرفا شرح زندگی چند امیر نمیپندارد.دانـش تـاریخی موردی یا منفرد است و در اصـطلاح بـه آن غیرتعمیمی یا تفریدی میگویند.معنای آن این است که محقق تاریخ یک دوران را در نظر میگیرد،حوادث آن را به عنوان معلول مطرح میسازد و سپس در همان دوران عوامل را باز مـییابد.بـرای مثال هرگز محققی کـه دوران قـاجار را مطالعه میکند،میداند که تمامی دورانهای تاریخ همانند دوران قاجاریه نیستند،او این دوران را خاص،متمایز و منحصر به فرد میداند و به همان اعتبار نیز به کار تحقیق در آن میپردازد.بنابراین در مقابل دانـشهای تـعمیمی یا قانونمند،تاریخ را دانش تفریدی میگوید(ساروخانی، 1377، 84)
به دلیل جریان زودگذر و زمانمند تاریخ و دگرگونی وقایع در طول زمان،محققان تاریخی باید علاوه بر اینکه سعی دریافتن اظهارات و بیانهای واقعی دربارهء وقـایع گـذشته داشته بـاشند، باید نتایج و پیامدهای این وقایع را نیز بررسی کنند.توصیف بههمپیوستگی وقایع در طول زمان،موضوعی است که مـحققان تاریخی به آن تفسیر یا تبیین میگویند و احتمالا شکلی کاملا متفاوت از تـبیین در عـلوم دیـگر به خود بگیرد. یکی از مستمرترین مباحث میان محققان تاریخی بحث دربارهء تعمیم بوده است.روش پژوهش تـاریخی بـه عنوان یک روش علمی سطوح متفاوت تعمیم را برای توصیف و تبیین دادههای تاریخی به کـار مـیگیرد.
از نـظر بسیاری از محققان تاریخی،در روش تاریخی هدف از تعمیم،بیان قوانین کلی نیست و محققان تاریخی به این نـوع تعمیمها علاقهمند نیستند،بلکه آنان سعی میکنند یک واقعه خاص را در زمان و مکان خـاص مورد بررسی قرار دهـند درهـرحال امروزه اکثرا موافقاند که برخی تعمیمها در شکل تبیین و یا توصیف اجتنابناپذیر است. یکی از شکلهای تبیین تاریخی روایتاست.اگرچه در دههای اخیر محققان تاریخی بر تحلیلهای تاریخی-که مشابه آزمون فرضیهها و روش استدلالی و بـرهانآوری در علوم دیگر است، تأکید بیشتری دارند.هر دو روش طرفدارانی دارد،اگرچه روایت به خاطر ویژگی تاریخیاش جلب توجه بیشتری کرده است.
آرتور دانتو معتقد است که تبیینهای روایتی یکی از مواردی است کـه تـاریخ را از علم جدا میکند.محققان تاریخی هنوز کاملا آشکارا بر روایت تکیه میکنند.در عمل روایت یا تحلیل را بسته به مسائل ویژه موجود و در دسترسشان به کار میبندند.البته آنها غالبا هر دو روش را در آن واحـد بـه کار میبندند.به علاوه این موضوع با تعمیم و با اهداف محقق در ارتباط است. روایت برای تشریح و تبیین وقایع و صحنههای تکرارنشدنی و خاص و یکتا بسیار مناسب است؛تحلیل تاریخی معمولا بـرای تـعمیم فرایندهای تکرارشدنی و بازگشتپذیر بسیار مفید است.به طور خلاصه محققان تاریخی در روش و رویکرد بسته به اهدافشان متفاوت عمل میکنند.برخی به صحنهها و وقایع بسیار خاص و تکرارنشدنی علاقهمنداند و برخی به فـرایندهای تـکرارپذیر و عـمومی علاقهمندند.(نورد، 1989).
دیوید پاولنورد در مقالهای بـا عـنوان«مـاهیت تحقیق تاریخی به دو نوع محقق تاریخی اشاره کرده است؛یکی محقق تاریخی انسان مدار و دیگری محقق تاریخی علوم اجتماعی.از نظر نـورد،مـحقق تـاریخی انسانمدار اساسا به وقایع و صحنههای خاص تکرارناپذیر و یـکتا و بـینظیر علاقهمند است و به دنبال این است که یک واقعه را با درک زمینهء آن در زمان و مکان خاص و ویژه آن بررسی کند.انـسانمدار مـمکن اسـت که ایدهها و روشهای علوم اجتماعی را به کار گیرد،اما بـه دخالت دادن تئوری علوم اجتماعی علاقهمند نباشد.در انسانمداری،سبک و روش توصیف و تبیین غالبا روایت است.از این نظر میتوان محقق انـسانمدار را هـمان مـحقق مطالعات فرهنگی دانست که کمتر به دنبال تعمیم است و تنها بـه تـبیین آن رویداد در آن زمان و مکان خاص میپردازد.
از طرف دیگر،محقق علوم اجتماعی به فرایندهای عام و تکرارپذیر علاقهمند اسـت و عـمدتا بـه دنبال تعمیمها و تئوریهایی برای تبیین انواع وقایع بدون توجه به زمان و مـکان آن اسـت. چـنین محققانی غالبا روشهای علوم اجتماعی را برای کمک به دستهبندی پدیدههای تاریخی به کار مـیگیرند و بـه دنـبال خلق تئوری اجتماعی هستند(مانند مارکس و توینبی).روش تبیین ممکن است روایت باشد امـا غـالبا به شکل تحلیل علمی است .(نورد، 1989).
محققان تاریخی انسانمدار با تعمیم مخالف نیستند.آنـها پذیـرفتهاند کـه هر اظهار نظری دربارهء فعالیتهای انسانی کموبیش با میزانی تعمیم همراه است.چرا کـه فـعالیتهای انسانی از واقعیت جدا و به زبان بیان شدهاند.اما به دو دلیل تعمیم هدف و سـبک تـاریخ انـسانمدار نیست:
- اولا محقق تاریخی انسانمدار میپندارد که تعمیم سطح بالا در وقایع تاریخی غیرممکن است.
- ثانیا،وی مـعتقد اسـت که درک گذشته نه از تعمیم که از توجه دقیق به تکرارناپذیرها و وقایع خاص و بـینظیر نـاشی مـیشود.
جهتدار بودن وقایع تاریخی
در روش پژوهش تاریخی،شاهد و مدرکی که محقق باید با آن کار کند،نـمونهای جـهتدار در مـورد سندی در گذشته است و ماهیت این جهتگیری را نیز نمیتوان معین کرد.به هـمین دلیـل تعمیم از طریق استنتاج آماری یا حتی از طریق عقل سلیم،آکنده از بیاطمینانی و عدم قطعیت است.مجموعهء بـیشماری از اسـناد و مدارک مربوط به رفتار انسانهای گذشته برجای مانده است،اما روابط روشـن و عـینی بین این اسناد و مدارک و جمعیتهایی که ایـن اسـناد بـه آنها تعلق دارد،ناشناخته و یا غیرقابل شناخت بـاقی مـاندهاند .حتی هنگامی که شاهد یا مدرکی بسیار گویا و عینی است،شاید تعمیم آن بـه رفـتار جمعی نامناسب باشد.از طرف دیـگر،شـاید محقق تـاریخی بـه مـطالعهء گونهها و دستههایی از وقایع علاقهمند باشد کـه مـعدود و قلیل است،به طوری که تعمیم با خطر زیادی همراه باشد.مـحققان تـاریخی وقایع تکرار ناپذیر و خاص را کشف و بـررسی و دنبال میکنند.به خـاطر ایـنکه چنین اکتشاف و بازیابیهایی گذشته را بـه مـراتب بهتر از تعمیمها تبیین میکند.محقق تاریخی همانند دانشمندان علوم اجتماعی با تبیین سـروکار دارد امـا تبیین رویدادهای تکرارناپذیر و خاص.ایـن تـبیینها مـمکن است شکلهای ویـژهای هـمانند روایت یا داستان را بـه خـود بگیرد .(نورد، 1989).
محقق تاریخی انسانمدار یا همان محقق مطالعات فرهنگی گذشته را با تعریف داستانها تـبیین و تـشریح میکند.سبک روایتی یا داستانی،صـرفا نـوعی توصیف بـه نـظر مـیرسد و در حقیقت آن شکل را به خـود میگیرد.تبیینهای تحلیل و تعمیمهای علوم رفتاری شاید کمک کمی به درک فکر و عمل و واقعهای منحصر بـه فـرد و منفرد بکند،توصیف دقیق و نزدیک بـه شـکل داسـتان و روایـت مـیتواند بسیار قابل فـهم و روشـن باشد.اما روایت فراتر از یک توصیف است؛روایت سازماندهی منطقی موارد،به ترتیب وقوع زمانی رویـداد بـا هـدف تبیین است.کار محقق تاریخی تبیین و تـشریح تـغییر در طـول زمـان بـا ایـجاد پیوند از طریق روایت رویداد از لحظه شروع تا پایان آن است همچنین کار وی قدرت تبیین مرتب یک روایت در پیوند علّی بین هر مرحله و مرحله بعدی است.به بیان دیـگر یک روایت شاید تنها پاسخ مناسب برای سؤالی است که محققان تاریخی میپرسند:«چه شد که…چه شد که بن دی در سال 1833 نیویورک سان را بنیان نهاد؟»قانون کلی نمیتواند به ایـن سـؤال پاسخ دهد به خاطر اینکه قوانین کلی نمیتوانند برای ما داستان تعریف کنند.بنابراین روایت نوعی تبیین است اما تبیین صرف نیست،یک روایت شناختی را ارائه میدهد که اصلا تـبیین نـیست آن شناختی است که در طول بررسی و مطالعه و رد طی رویارویی با غنای خود واقعه به دست میآید.
این مسئله شاید کار اصلی محقق تاریخی انـسانمدار بـاشد.در دهه 60 و 70 محققان تاریخی به مـطالعهء سـاختار اجتماعی و روشها و الگوهای علوم اجتماعی بازگشتند.در حقیقت، انسانمداری رو به زوال رفت و برعکس علوم اجتماعی با خوداتکایی تمام سیر صعودی گرفت.اما این روند ادامه پیـدا نـکرد.به طوری که نـه تـنها تاریخ انسانمدار روایتگر ادامه پیدا کرد، بلکه یک دورهء احیا و بازخیزی در دههء 80 شکل گرفت.به عبارتی با وجود علاقه به روشهای علوم اجتماعی محققان تاریخی همچنان به نتایج فکر و عـمل انـسانی منحصر بفرد و یگانه علاقهمند ماندند .(نورد، 1989).
آیا روش تاریخی علمی است؟
در مورد علمی بودن یا نبودن روش تحقیق تاریخی دیدگاههای متفاوتی وجود دارد.دیدگاههای ارائهشده در این زمینه را میتوان به دو گروه مخالف و موافق تقسیمبندی کرد.در ادامـه بـه دیدگاههای مـخالف و موافق در این زمینه میپردازیم.
الف.دلایل و دیدگاه مخالفان
- اگرچه هدف علم پیشبینی است،تاریخنویسان همیشه نمیتوانند امور را بـراساس وقایع گذشته تعمیم دهند.وقایع گذشته اغلب برنامهریزینشده و یا طبق بـرنامه تـحول نـیافتهاند، بنابراین عوامل کنترلنشده که روایی و تعمیمپذیری آن را محدود میسازند،زیادند.
- محققان تاریخی باید بر مشاهدات گزارششدهء دیگران تـکیه کـنند،که اغلب صلاحیت این افراد و گاهی نیز عینیت گزارشهای آنان مورد تردید اسـت.
- مـحقق تـاریخی مانند کسی است که سعی میکند معمای پیچیدهای را که بیشتر قسمتهای آن حذف شده است،کـامل کند.او باید براساس شواهدی که اغلب نیز ناقص است،آنچه را که اتفاق افـتاده و دلیل وقوع آن را استنباط و شـکاف مـوجود را پر کند.
- مطالعهء تاریخی برخلاف تحقیقات آزمایشی در یک محیط و نظام بسته و محدود عمل نمیکند،تاریخنویس نمیتواند شرایط مشاهده را کنترل و متغیرهای مهم را دستکاری کند.
ب.دلایل و دیدگاه موافقان:
- محقق تاریخی حدود یک مسئله را مـشخص و فرضیهها یا سؤالات تحقیق را مطرح میکند، دادههای اولیه را جمعآوری و تجزیه و تحلیل نموده،هماهنگی یا ناهماهنگی فرضیهها را با شواهد موجود میآزماید و تعمیمها و نتایج را تنظیم میکند.
- هرچند محقق تاریخی خود ممکن است شـاهد رویـدادهای گذشته نباشد و یا به طور مستقیم دادهها را جمعآوری نکرده باشد،اما ممکن است گواهی عدهای از شاهدانی که رویدادها را از دیدگاههای مختلف مشاهده کردهاند را در اختیار داشته باشد.وقایع بعدی ممکن است بـرخی اطـلاعات اضافی را فراهم کرده باشد که مشاهدهکنندگان معاصر به آن دسترسی ندارند.محقق تاریخی به دقت رویدادها را مورد تجزیه و تحلیل انتقادی قرار میدهد تا اعتبار و صحت و دقت آن را بررسی کند.
- مـحقق تـاریخی نیز در نتیجهگیریهای خود همانند دانشمندان علوم مادی و فیزیکی از اصول احتمال پیروی میکند.
- اگرچه محقق نمیتواند متغیرها را به طور مستقیم کنترل کند اما باید دانست که این محدودیت ویژگی بـیشتر تـحقیقات عـلوم اجتماعی و رفتاری،به ویژه تـحقیقات غـیرآزمایشی اسـت.
- اگرچه مشاهدات محققان تاریخی معمولا به صورت کیفی توصیف میشوند نه به صورت کمّی،فقدان از اندازهگیریهای کمّی،محقق را از کاربرد روشهای عـلمی در فـعالیتهای خـود باز نمیدارد،زیرا توصیف کمّی و کیفی هر دو بـرحسب مـناسبت در سایر تحقیقات علمی نیز به کار میرود(حسنزاده،1382، 382)
- با بررسی حوادث و رویدادهای تاریخی،میتوان تا حدی قابلیت پیشبینی پدیـدهها را بـه دسـت آورد برای مثال علل سقوط حکومتهای سلطنتی و رژیمهای نامردمی در طول تـاریخ قابلیت پیشبینی سقوط یک دولت نامردمی را ارائه میدهد(خلیلیشورینی،1375، 86)
عالی بود متشکرم
مرسی عزیزم
سلام
ضمن تشکر از زحمت نویسنده، شایسته است مشخصات نویسنده مقاله و منابع استفاده شده ذکر شود.
سپاس
عزیزم قبلا هم گفته شد تمام مطالب و فیلم ها و …. که منبع استناد نمیشه از کلاس های خود دکتر و یا از جزوات و کتاب های ایشون است. در کلاس ها هم هر یک خط درس به مقالات جدید 3 سال اخیر معتبر دنیا استناد شده است.