مدل اندازه گیری ترکیبی
علیرغم مطالعات روبه افزونی که در ارتباط با اندازه گیری ترکیبی دیده می شود، هنوز بیشتر تحقیقات به کمک سنجه های انعکاسی انجام میشود. بااین حال پژوهشگران رشته های مختلف علمی برای آگاهی بخشیدن به جامعه دانشگاهی نسبت به وجود معرفهای ترکیبی )معرف های علت یا سببی( اقداماتی مانند: اثبات تناسب مدل های اندازه گیری ترکیبی برای تعداد زیادی از سازه های مکنون، نمایش نتایج تدوین نادرست مدل های اندازه گیری
و ایجاد راهنماییهای عملی برای ساخت سنجه های چند سوالی در مقایسه با سنجه های ترکیبی انجام داده اند.
دو دلیل برای تایید این ادعا وجود دارد:
اول، اینکه هنوز تعداد قابل توجهی از پژوهشگران اطلاعی از تناسب معرف های ترکیبی برای عملیاتی کردن سازه های تحقیقاتی خود ندارند.
دوم، در بیشتر موارد پژوهشگران اطمینان چندانی از نحوه یکی کردن مدل های اندازه گیری ترکیبی در مدل های معادلات ساختاری ندارند. به همین دلیل است که هنگام تدوین مدلهای اندازه گیری ترکیبی تامل و تردید میکنند. در حقیقت، هنوز مباحث و سوالات حل نشده ای در ارتباط با مفهوم سازی، برآورد و روایی سنجه های ترکیبی وجود دارد که از جمله آنها میتوان به روش روایی سنجه های ترکیبی، ارزیابی روایی معرف و تفسیر سازه هایی که به روش ترکیبی اندازه گیری شده اند، اشاره کرد.
بنابراین دومین قالب تدوین، مدل اندازه گیری ترکیبی است که برای اولین بار توسط کرتیس و جکسون در سال 1962 میلادی پیشنهاد شد آنها با استفاده از این مدل شرط سنجه های دارای همبستگی مثبت با یکدیگر را در مدل های انعکاسی به چالش کشیدند. از نظر آنها سنجه ها علیرغم برخورداری از مفهومی یکسان، در مواردی خاص همبستگی صفر یا منفی دارند.