نقاط قوت و ضعف تحقيق كيفي
ابتدا به بررسی تعدادی از نقاط قوت اصلی این نوع روش پژوهش می پردازیم:
1. مشاهده رفتار در وضعيت طبيعي : وجه مميزه تحقيق كيفي از ساير روش ها، مطالعه رفتار اجتماعي در وضعيت طبيعي است . در اين روش درك محقّق از پديده مورد پژوهش به اين علت قابل اعتماد است كه پديده در دنياي واقعي و نه در محيطي ساختگي بررسي ميشود. موقعيت به شكلي بسيار دقيق و طبيعي توسط محقّق
ايجاد مي شود، به نحوي كه مصاحبه و يادداشت هايي كه هم زمان به آن تهيه مي شوند به هيچ وجه مغاير با شرايط طبيعي جامعه نيستند . بزرگ ترين تفاوت بين تحقيق كيفي و ساير روش ها در آن است كه مشاهده كننده با حضور مستقيم درصحنه مشاهده تجربه هاي غني تري را كسب مي كند، و در نتيجه به فعاليت هاي غيرعلمي حساسيت بيشتري نشان مي دهد. در اين روش محقّق مجبور است كه در نظريه قبلي تجديدنظر كند و خود را با توجه به نتايج جديد با رفتار مشاهده شده منطبق كند.
2. عمق ادراك : دومين امتياز تحقيق كيفي، توان اين روش در جذب و دستيابي به نظرهاي مشخص است نظرهايي كه در ارتباط با زندگي هستند و از آن ناشي مي شوند. تحقيق كيفي محقّق را مجبور مي كند كه به طور مستقيم در زندگي اشخاص مورد تحقيق وارد شود . كارهاي جنبي تحقيق به محقّق كمك مي كنند تا مشاهده هاي خود را با ارز شهاي رايج در تحقيق بررسي كند.
3. انعطاف پذيري: سومين امتياز تحقيق كيفي، انعطاف پذيري آن است . در اين روش نه تنها مي توان به سئوال يا سئوال هايي از پيش تدوين شده پاسخ داد، بلكه محقّق توانايي پاسخ گويي مطرح شده در زمان اجراي تحقيق را نيز دارد . به عبارت ديگر، او مي تواند تحقيق خود را بر اساس موقعيت هاي جديدي كه پيش آمده است گسترش دهد . و از آن جا كه با گروه ها و اجتماع هاي مختلف به زندگي مي پردازد، قادر است تحقيق خود را بر پايه مشاهده هاي مستقيم هدايت كند. در اين روش چنانچه، محقّق انعطا ف پذيرنباشد، اطلاعات عمده اي را از دست مي دهد.
انتقادهاي وارده بر پژوهش كيفي
پژوهش كيفي با همه نقاط قوتي كه دارد بدون محدوديت نيست در اين جا چهار انتقاد عمومي را كه براي ما شناخته است را عنوان ميكنيم :
1. بيش از حد ذهني : افرادي كه تمايل به پژوهش كمي دارند، گاه پژوهش كيفي را بسيار احساسي و ذهني مي دانند. اما ذهني بودن هدف پژوهش كيفي است . با توجه به ملاك هاي اعتبار و روايي (يا موثق بودن و مشروعيت) بر اين مسئله چيره خواهيد شد.
2.. مشكلات در تجديد و تكرار : چون پژوهش گران كيفي خود ابزار اصلي پژوهش هستند، تكرارپذيري در يك مطالعه در عمل ناممكن است . اما به هر حال پژوهش گران كيفي علاقمند به تكرار آزمايش نيستند . تعهد آن ها بيشتر به درستي و انسجام يافته هاي آن ها است . پيوند دقيق گام هايي كه برداشته مي شود و در فرآيند پژوهش به روشن ساختن كيفيت مطالعه انتقادهايي از اين نوع كمك مي كند.
3.. مشكلات در تعميم : فرض بر اين است كه مطالعات پژوهش كيفي معرف يك جامعه بزرگ باشد، با وجود اين يك چالش عمومي آن است كه اين نو ع مطالعات از لحاظ نتيجه گيري بسيار محدود كننده است . با فراهم آوردن توصيف هاي غني از آن چه در يك زمينه خاص صادق است، مي توان به روشن ساختن موضوع هاي مهم در يك مورد خاص يا در مورد گروهي خاص از افراد كمك كرد با وجود اين، نتيجه گيري مبتني بر تئوري را مي توان ارائه داد.
4 . فقدان شفافيت : براي من بيان مي كند كه پژوهش گران كيفي در روش هاي انتخاب نمونه ها، گردآوري داده ها، و تجزيه و تحليل آن ها بي مبالات بوده اند. داده هاي پژوهش كيفي چگونه تجزيه و تحليل و نتايج آن چگونه تفسير مي شود.
محسن مرادی