تاریخچه روایی و پایایی
قبل از بکارگیری ابزارهای اندازهگیری لازم است پژوهشگر از طریق علمی، نسبت به روا بودن ابزار اندازهگیری مورد نظر و پایایی آن که مکمل هم به حساب می آیند اطمینان نسبی پیدا کند.
مقصود از روایی این است که آیا ابزار اندازهگیری موردنظر میتواند ویژگی و خصوصیتی که ابزار برای آن طراحی شده است را اندازهگیری کند یا خیر؟ به عبارت دیگر مفهوم روایی(validity) به این سوال پاسخ میدهد که ابزار اندازهگیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را میسنجد. بدون آگاهی از روایی ابزار اندازهگیری نمی توان به دقت دادههای حاصل از آن اطمینان داشت.
پایایی نیز(reliability) با این امر سر و کار دارد که ابزار اندازهگیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست میدهد. به عبارت دیگر، «همبستگی میان یک مجموعه از نمرات و مجموعه دیگری از نمرات در یک آزمون معادل که به صورت مستقل بر یک گروه آزمودنی به دست آمده است» چقدر است.
به بیان دیگر اگر ابزار اندازهگیری را در یک فاصله زمانی کوتاه چندین بار به یک گروه واحدی از افراد بدهیم نتایج حاصل نزدیک به هم باشد. برای اندازهگیری پایایی شاخصی به نام ضریب پایایی استفاده میکنیم. دامنه ضریب پایایی از صفر تا ۱+ است. ضریب پایایی صفر معرف عدم پایایی و ضریب پایایی یک معرف پایایی کامل است. "پایایی کامل" واقعاً به ندرت دیده میشود و در صورت مشاهده قبل از هر چیز باید به نتایج حاصل شک کرد.
تاریخچه روایی
موس در سال 1992 در مقاله ای تفسیرهای متفاوت از روایی را شرح داد.تا دهه ی 1960،مفهوم روایی سنتی چنین بود:آیا همان چیزی را که قصد داریم،اندازه می گیریم؟با این تصور که یک ملاک عینی مکنون برای اندازه گیری وجود دارد(مانند تصورازاندازه یک متر در تمام دنیا).در اصل ممکن …است محقق قادر به استدلال این که ابزار اندازه گیریش چه چیز را اندازه می گیرد و یا چه ارتباطی بین مسئله ی مورد اندازه گیری و سایر متغیرها وجود دارد نباشد.
در زمینه ی گسترده ای مانند هوش،هوش آن چیزی بود که بوسیله ابزار اندازه گیری آن مانند آزمون ها اندازه گرفته می شد ولی آیا اگرسایز کفش با مهارت رهبری همبستگی داشت،ملاک خوبی برای رهبری بود! در دهه ی 1970 انجمن روانشناسی آمریکا استانداردهایی را معرفی کرد.دراین استانداردها برای تأیید روایی به لزوم استنباط مناسب ازنتایج بدست آمده تأکید شده بود و درنتیجه استدلال کردن به جهت استنباط از نتایج،مهم تلقی شد.
روایی سازه،مهمترین مؤلفه ی مناسب برای روایی آزمون های تحصیلی شد که در سایر حوزه ها اهمیت کمتری داشت.بدون شک تفکر در مورد این که چرا موارد خاصی به عنوان ملاک انتخاب دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرد مهم تر از قبول بدون تفکر عمیق این موارد است.
تأکید بر لزوم استنباط برای دلایل باعث شد تا این دلایل بیشتر از محاسبه یا برآورد صٍرف ارقام مدنظر قرار گیرند،پرسش از این که برپایه ی چه دلایلی اندازه گیری ما مناسب و قابل اطمینان است.از دهه ی1980 انتقاد به روایی و پایایی اندازه گیری وجود داشته است.مرکز ثقل این انتقادات پایه و اساس مفهوم روایی و پایایی بود:
تأکید شدید بر روی کمیت اندازه گیری ،کنترل متغیرها و نیاز به جستجوی همسانی.وقتی در آزمون های تشریحی مصححین مختلف نمره های متفاوتی به یک پاسخ می دهند،لزوماً این اختلاف نظر تنها منبع خطای اندازه گیری نیست.می توان سؤال کرد چه کسی دانش یا مهارت صحیح را تعریف می کند؟یا میزان مناسب پیشرفت تحصیلی برای قبولی در امتحان چیست؟رواج عقیده ی کیفی سازیٍ تحلیل آزمون موجب افزایش بحث های مفید در مورد آزمون ها و ایجاد سؤال های جدید در مورد ماهیت روایی و پایایی شده است.با وجود این ،چنین بحث هایی به معنای کم اهمیت بودن جنبه ی ریاضی اندازه گیری نیست:اگر ابزار اندازه گیری ما ضعیف باشد،قادر نخواهیم بود اطلاعات دقیقی به دست آوریم.
تاریخچه پایایی
به طور معمول مفهوم پایایی به عنوان شاخصی از تکرار پذیری اندازه گیری مورد استفاده قرار می گیرد. اولین با چارلز اسپیرمن در اوایل دهه 1900 در مقاله ی خود در دومجله معتبر اصطلاح پایایی را معرفی نمود.در ابتدای این دهه مفهوم خطای اندازه گیری به عنوان اندازه گیری از عدم دقتِ آزمون مطرح شد،تا در دهه ی 1950 مفهوم پایایی جایگزین مفهوم خطای اندازه گیری شد.بر طبق نظریه گالیکسون،خطای اندازه گیری مفهوم بنیادی تری نسبت به مفهوم پایایی است.