تیتر خبرها
آینده پژوهی

درآمدی بر آینده‌پژوهی

درآمدی بر آینده‌پژوهی

 

آینده‌پژوهی شیوهای از مطالعات علمی است که محقق ‌توسط آن می‌کوشد تا مشکلات فراروی پدیده موردتحقیقش را پیش از وقوعشان بیابد، آینده‌های بدیل و نحوه تحقق آن‌ها را بررسی کند و ازآنجاکه هر چه حال انتخاب شود موجب تغییر آینده خواهد شد، درک صحیحی از اولویت‌ها و حق تقدم‌ها در فرایند تصمیم‌گیری کسب کند؛ بنابراین آینده‌پژوهی به معنای داشتن چشم‌اندازهای قابل تحقق مثال پنجاه سال آتی است که گاه در قالب یک (سناریو) نوشته می‌شود.

یکی از دلایل انجام پژوهش‌های تحلیلی ترسیم زنجیره‌های علت  – معلولی توضیح‌دهنده وضعیت جاری است که به محققان دریافتن راه‌حل یاری می‌رسانند. ارائه راه‌حل به معنای توجه به امکان تغییرات مطلوب است. در اینجا تفاوت کار آینده‌پژوهان از دیگر محققان، در تفاوت طرح مسئله‌شان مشاهده می‌شود که آلوین تافلر آن را با عنوان »چشمان تازه‌ای به واقعیت« تعبیر می‌کند؛ به‌عبارت‌دیگر آینده‌پژوهان روابط علت و معلولی را نه‌تنها برای تبیین وقایع گذشته و حال، بلکه برای شناخت و یا ساختن آینده مطلوبشان موردتوجه قرار می‌دهند؛ بنابراین آینده‌پژوهی علم تغییر وضعیت جاری برای ساختن آینده مطلوب و گریز از آینده‌های نامطلوب مطرح است.

شناخت متغیرهای سازنده آینده محور اصلی آینده‌پژوهی است. مثال ممکن است محققی در یک پژوهش توصیفی و اکتشافی این پرسش را مطرح کند که »مهم‌ترین مسائل و مشکلات فرهنگی ایرانیان در حال حاضر کدام اند؟« و پس از یافتن پاسخ این پرسش به دنبال یافتن »علل شکل‌گیری و تداوم آن‌ها« (زنجیره علت معلولی) باشد و نهایتاً پیرامون »راه‌حل‌های برون‌رفت از وضعیت موجود « بیندیشند ؛ اما پرسش‌های آینده‌پژوهان ناظر به ترسیم آینده جهت اتخاذ تصمیمات بهتر در زمان حال است.

لذا نوع پرسش‌های آنان به‌گونه‌ای دیگر طرح می‌شوند مانند آنکه(مشکلات فرهنگی ایرانیان در آینده مثال دهه آتی کدام اند ؟ )در برابرشان چندگونه آینده ممکن مطلوب و یا نامطلوب موجود است

آینده‌های جایگزین آن‌ها کدام اند ؟ (حل مسائل در آینده)

 تافلر در این خصوص می‌گوید: »نگاه کردن به آینده چیزی که هیچ‌کس نمی‌تواند، مگر به شیوه انتزاعی، وسیله‌ای است برای بهتر کردن تصمیم‌هایی که در زمان حال گرفته می‌شونداهمیت آینده‌پژوهی ازآن‌روست که فهم زمان حال نیازمند فهم آینده است و کسی که دیدگاهی درباره آینده نداشته باشد، نمی‌تواند با زمان حال تعامل کند و ازاین‌رو فرهیختگان باید بتوانند آینده کشورهای خویش را خود ترسیم کنند؛ به‌ویژه آنکه موضوعاتی مانند جهانی‌شدن باعث شده است تا آینده ملت‌های بیش از پیش به هم وابسته شود. حسرت خوردن از پایان گذشته‌ای پرافتخار و یا اکتفا کردن به‌نقد وضعیت کنونی راه‌حل‌های مناسبی برای مواجهه با پدیده‌هایی چون جهانی‌شدن و رشد روز افزون تکنولوژی نیستند؛ این فهم زمان حال برخاسته از معرفت به آینده است که می‌تواند قدرت محققان را در حل مسائل و معضلاتشان افزایش دهند ؛ مشروط به آن‌که برخاسته از علمی معطوف به عمل باشد.

یکی از معیارهای شناخت مطلوب زمانه آن است که محقق غفلتاً با حوادث آینده مواجه نمی‌شود. کسی که دید روشنی از آینده نداشته باشد به‌درستی نمی‌داند که چگونه بازمان حال مواجه شود. آینده از امروز آغاز می‌شود و جوامع سالم نیازمند بهبود سیاست‌هایی هستند که هم‌اکنون اتخاذ می‌نمایند تا به آینده‌ای بهتر نائل شوند. همچنین آینده‌پژوهی موجبِ کسب آمادگی مطلوب برای زندگی در آینده می‌شود. مهیا شدن برای آینده منوط به داشتن برنامه در زمان حال است. موفقیت کسی که تنها به زمان حاضر می‌اندیشد، پایدار و ماندنی نیست ؛

آینده‌پژوهی وظیفه هشدار قبلی و آمادگی قبلی در قبال مسائل آتی و معین کردن درجه احتمال وقوعشان را به عهده می گیرد و موجب مطالعه درزمینه امکانات و توانایی‌های بالفعل و بالقوه افراد جامعه به‌منظور توسعه توانایی‌های آن می‌شود. برخی از پیش‌فرض‌های آینده‌پژوهی عبارت‌اند از:

  1. آینده از ابتدا مقدر نشده است. (قابل‌تغییر و جایگزینی است)
  2. شناخت آینده پیش از آن‌که برای اصلاح زمان حال باشد برای ساختن فردایی بهتر است
  3. زمان حال را نمی‌توان بدون درک گذشته و تصویری از آینده مقابل شناخت؛ اما چنین نیست که هر چه در آینده پدید آید، درگذشته و یا زمان حال موجود باشد. آینده دارای عناصر و روابطی است که پیش‌تر از آن موجود نبوده‌اند
  4. هر جامعه دارای آینده‌های ممکن بسیاری است که برخی از آن ها بدیل دیگری هستند
  5. هرگونه توسعه ای در گرو ترسیم آیندة خویش است.

 

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *