روش های تجزيه و تحليل مصاحبه
بهكارگيري مصاحبه به منظور دستيابي به نتايجي كه از قابليت اعتماد مناسبي برخوردار باشد، نيازمند آشنايي با روشهاي انجام مصاحبه و داشتن مهارت در تجزيه و تحليل دادههاي بهدستآمده از اين طريق است. مقالة حاضر به معرفي روشهاي تجزيه و تحليل دادههاي مصاحبه شامل تحليل كمّي، ساختاري و تفسيري پرداخته است
1. تحليل كمي
براي اين منظور، از روش هاي آماري استفاده مي شود. در اين نوع تحليل، متن نوشتاري پاسخ هاي مصاحبه شوندگان رمزگذاري و شمارش مي شود و در جدول توزيع فراواني ثبت مي گردد. سپس اطلاعات موجود در جدول با استفاده از روش هاي آمار توصيفي، متناسب با نوع متغير ها يا تحقيق، روش تحقيق، و هدف تحقيق، تجزيه و تحليل مي شود. محقق مي تواند شاخص هاي آماري مانند درصدهاي توزيع، فراواني و درصد تراكمي را محاسبه كند (حافظ نيا، 1377، ص 199) و يا ارقام و اعداد به دست آمده را براي انجام محاسبات آمار استنباطي – مانند وجود همبستگي آماري – بررسي نمايد (فرخزاد، 1384، ص 288). تحليل كمّي براي بررسي داده هاي مصاحبه هاي ساختاريافته در پژوهش هاي پيمايشي به كار گرفته مي شود. در اين مصاحبه ها، سؤال ها ممكن است بسته پاسخ يا باز پاسخ باشد. هنگامي كه سؤال ها بسته پاسخ هستند، راهنماي مصاحبه شبيه يك پرسش نامه است (پيوست 1).
جايي كه سؤال ها باز پاسخ هستند، دو روش مي تواند به كار گرفته شود. در روش اول، مصاحبه گر راهنماي مصاحبة خود را از قبل، رمزگذاري مي كند و در حالي كه مصاحبه شونده آزادانه پاسخ مي دهد، مصاحبه گر محتواي پاسخ يا بخشي از آن را مطابق مقوله هاي از قبل تعيين شده، علامت گذاري مي كند. داده هاي به دست آمده از اين سؤالات نيز مانند سؤالات بسته پاسخ، استخراج، تجزيه و تحليل، و گزارش مي شود. جايي كه براي تحليل پاسخ هاي سؤالات باز، از قبل تصميم گيري نشده باشد ابتدا واژه ها، جمله ها و مفاهيم شناسايي و به رمزهاي عددي تبديل مي شود، سپس ارقام يا اعداد به دست آمده براي محاسبة شاخص هاي آمار توصيفي و استنباطي، مورد استفاده قرار مي گيرد (فرخزاد، 1384، ص 288).
2. تحليل ساختاري:
در تحليل ساختاري متن پياده شده، اجزاي ساختار متن نوشتاري مصاحبه، يعني واژه ها، مفاهيم و ارتباط ميان آنها بر حسب ميزان تكرار، تعداد واژه ها، الفاظ، كنايه ها و اصطلاحات به كار رفته در جمله ها و ميزان تكرارشان شمارش و بررسي مي گردد تا الگوهاي موجود در گفته ها كشف شود (همان، ص 284-286). طرف داران اين نوع تحليل از فنون و روش هاي گوناگوني استفاده مي كنند كه از جملة آنها روش تحليل ارتباطي است. با اين روش، محقق مي كوشد روابط ميان موضوعات يا مسائل را شناسايي و معرفي كند. فرض اساسي تحليل روابط اين است كه واژه ها و عباراتي كه افراد مطرح مي كنند به خودي خود، داراي معناي ذاتي نيست، بلكه معاني از طريق تحليل روابط، يعني كشف پيوندها و ارتباط هاي ميان مفاهيم، واژه ها يا عبارات درون متن به وجود مي آيد. بنابراين، نبايد مفاهيم به عنوان واحدهاي مجزّا يا بسته هاي معنايي در نظر گرفته شود، بلكه بايد به عنوان نمادهايي به كار گرفته شود كه معناي خود را در ارتباط با ساير نمادهاي موجود در متن به دست مي آورد. طبق نظر ويلكينسون (Wilkinson) و بيرنينگهام (Birningham) الگوي تحليل روابط داراي هفت مرحله به شرح ذيل است (ويلكينسون و بيرنينگهام، 2003، ص 76-78):
1. تصميم گيري دربارة سؤال: سؤالي كه به دقت و با مهارت تهيه شده است، مي تواند تعداد موضوع ها، مسائل و زير مجموعه هاي آنها را كه بايد بررسي شود محدود مي كند و مديريت كل فرايند تحليل را امكان پذير مي سازد. براي مثال، در پژوهشي سؤال اساسي اين است كه طبق مصاحبه هاي به چاپ رسيده در فلان روزنامه، بهترين شيوة مديريت خدمات بهداشتي چيست؟
2. تعيين چارچوب تحليل: هنگامي كه سؤال تعيين شد، لازم است براي تحليل تعيين شود كه متن چند مصاحبه و يا مصاحبه با كدام يك از مصاحبه شوندگان بايد تحليل شود. براي مثال، در پژوهش مذكور، ممكن است تصميم گرفته شود از ميان مصاحبه هاي چاپ شده تنها دو مصاحبه تحليل گردد.
3. تصميم گيري: دربارة اينكه چه نوع رابطه اي بايد بررسي گردد بايد تصميم گيري شود. براي بررسي روابط ميان واژه ها، عبارات يا ساير واحدهاي تحليل، مي توان از رويكردهاي استخراج اثر، تحليل تشابه يا نزديكي و ترسيم نقشة شناختي استفاده كرد.
الف. استخراج اثر: تحليل روابط مبتني بر اثر، شامل ارزيابي عاطفي گفته ها و مسائل مطرح شده است. در اين تحليل، براي توصيف اظهار نظرهاي عاطفي گوينده و كشف زباني كه به كار گرفته است، بر واژه ها و اصطلاحات و روابطي كه حاكي از عواطف است تأكيد مي شود. براي مثال، در پيوست 2 يكي از مصاحبه هاي چاپ شده در زمينة مديريت خدمات بهداشتي، اصطلاح براي اولين بار نشان دهندة عاطفة مثبت مصاحبه شونده نسبت به طرح اجرا شده و اصطلاح در غير اين صورت و مشكل پرداخت دستمزد نشان دهندة نگراني او نسبت به سرايت اين مشكل از بخش راه آهن به بيمارستان هاي ايالت است.
ب. بررسي تشابه يا نزديكي: در اين تحليل، متن براي كشف واژه ها يا گفته ها و نزديكي آنها با ساير واژه ها يا اصطلاحات از قبل تعريف شده اي كه با سؤال هاي پژوهش مرتبط است، بررسي مي شود. در اين رويكرد، محقق ابتدا متني را كه بايد تحليل شود به منظور جست وجوي وجود اين واژه ها به دقت مطالعه مي كند. سرانجام، واژه هاي مشابه از نظر معنا را شناسايي و شمارش مي كند. سپس رابطة ميان اين واژه ها را با استفاده از اعداد ارزش گذاري نموده، معنادار مي كند. براي مثال، در پيوست 2 واژه ها يا مفاهيمي كه ارتباط نزديكي با واژة مديريت و زير مجموعه هاي آن دارند مثل واژه دستمزد، مديران، مديريت بيمارستان و عملكرد در متن شناسايي شده است.
ج. ترسيم نقشة شناختي: در اين رويكرد، پژوهشگر به جاي پرداختن به عناصر دروني، الگويي براي محتواي ظاهري متن نوشته شده ارائه مي دهد.
4. كدگذاري و دسته بندي متن: تصميم گيري دربارة نوع تحليل، تعيين خواهد كرد چه واژه ها يا مفاهيمي بايد رمزگذاري و مقوله بندي شود. براي مثال، اگر محقق قصد دارد براساس رويكرد استخراج اثر، توصيه هاي مثبت و منفي دربارة مديريت خدمات بهداشتي را رمزگذاري كند بايد متن ها را به دقت مرور كرد و توصيه هاي ارائه شده را در دو دستة مثبت و منفي طبقه بندي نمود. در مثال ذكر شده، توصية تغيير روند پرداخت دستمزد مي تواند مفهومي منفي، و واگذاري مديريت به بخش خصوصي مفهومي مثبت داشته باشد.
5. كشف روابط: در اين مرحله، محقق با بررسي جاي واژه ها و مفاهيم در متن، تعداد دفعاتي كه به كار رفته اند، همراهي با مسئلة اصلي يا مسائل مورد نظر در پژوهش، پيوندها و روابط ميان واژه ها و مفاهيم را نشان مي دهد.
6. رمزگذاري روابط: در اين مرحله، پژوهشگر با رمزهاي ارتباطي ـ براي مثال رمزهاي نشان دهندة ارتباط مثبت (اعداد مثبت)و رمزهاي نشان دهندة ارتباط منفي (اعداد منفي)- متن مورد نظر را رمزگذاري مي كند.
7. تحليل روابط: در اين مرحله، تحليل اطلاعات با استفاده از فنون آماري مثل ترسيم ماتريس و محاسبة ضريب همبستگي انجام مي شود. براي مثال، در تحقيق مذكور، پژوهشگر مي تواند تمام رمزهاي مثبت يا منفي را شمارش كرده، با بررسي تعداد آنها، پيوندهايي ميان مفاهيم و واژه ها پيدا كند يا به بررسي ارتباط هاي مستقيم و غيرمستقيم آنها بپردازد، سپس روابط را به شكل نمودار ارائه دهد.
يك نكتة مهم در تحليل كمّي و ساختاري اين است كه پس از طي مراحل تجزيه و تحليل، لازم است پژوهشگر براساس نتايج به دست آمده، به قضاوت دربارة فرضيه هاي مطرح شده بپردازد و يا به سؤالات اساسي مورد نظر در پژوهش پاسخ دهد. در اين زمينه، محقق با استفاده از عقل، منطق، غور و انديشه بايد به كشف واقعيت بپردازد (حافظ نيا، 1377، ص 199-202). گاهي نتايج نشان مي دهد كه در اجراي پژوهش، مسائل و مشكلاتي وجود داشته است. براي مثال، داده ها كم بوده يا در فرضيه ها و سؤال هاي پژوهش نارسايي و نقص وجود داشته است (فرخزاد، 1384، ص 289). ازاين رو، ايجاد تغيير در آنها و يا انجام مصاحبه هاي اضافي لازم خواهد بود.
3. تحليل تفسيري
در اين روش تحليل، پژوهشگر درصدد است تا در حد امكان، به آشكار نمودن پيام هاي نهفته در متن نوشتاري مصاحبه بپردازد (همان، ص 281). طبق توصيةگيلهام، براي دستيابي به اين هدف، متن مصاحبه بايد به طور كامل و با شرح جزئيات نوشته شود (گيلهام، 2000، ص 63). سؤال هاي اصلي پرسيده شده، يادآوري ها، كند و كاوهايي كه مصاحبه گر انجام داده است و سؤال هاي مكمل در آن بايد ذكر شود تا بتوان به درك كاملي از آنچه مصاحبه شونده گفته است، دست يافت. محققان براي معنا بخشيدن به اين متن ها، آنها را با دو رويكرد مرور كرده، رمزگذاري مي كنند.
در رويكرد اول، محقق با مرور ادبيات موجود دربارة موضوع پژوهش، ايده هايي را دربارة چه موضوعات و مفاهيمي بايد براي رمزگذاري انتخاب شود، به دست آورده است و نظريه اي را از قبل در ذهن خود دارد. براساس آنها، رمز ها را تعريف كرده، سپس مفاهيم جديدي متناسب با آنها از داده هاي مصاحبه استخراج مي كند.
در رويكرد دوم، هدف پژوهشگر دستيابي به نظرية زمينه اي است. به عبارت ديگر، درصدد جست وجوي نظريه اي است كه در متن يادداشت هاي مصاحبه ها وجود دارد، نه نظريه اي كه از قبل تعيين شده است. بنابراين، تعيين رمزها، تشخيص مفاهيم، و تدوين نظريه بخش هاي فرايند درهم تنيدة تحليل است و آنها بدون استفاده از ادبيات و از طريق رمزگذاري باز رمزگذاري انتخابي يا رمزگذاري محوري، از داده ها استخراج مي شود.
در هر دو رويكرد، به عقيدة روبين (2005) و گيلهام (2000) براي تحليل تفسيري متن يادداشت ها پژوهشگر بايد مراحل ذيل را طي كند:
1. به ترتيب، متن هاي پياده شده مرور شوند.
2. در هر متن، گفته هاي اساسي برجسته گردد؛ زير آن خط كشيده شود يا پر رنگ تر درج گردد. همچنين گفته هاي تكراري، جمله هاي معترضه، گفته هاي انحرافي و ساير داده هاي نامربوط ناديده گرفته شود.
3. برخي از گفته هاي مشابه كه به نظر مي رسد چيز تازه اي را مطرح مي كند مشخص شود.
4. هنگامي كه تمام متن ها مرور شد، پژوهشگر بايد دوباره به متن اوليه برگشته، آنها را مرور كند تا اطمينان يابد در برجسته كردن گفته هاي اساسي، دچار غفلت نشده است. علاوه بر اين، به اين سؤال پاسخ دهد كه در ميان گفته هاي اساسي تعيين شده، آيا گفته هايي وجود دارد كه واقعاً اساسي نيست. گاهي لازم است از فرد ديگري بخواهد تا مجموعة متن ها را جداگانه علامت گذاري كند. سپس آنچه را او برجسته كرده است با علامت گذاري هاي خود، مقايسه كند و در صورت نياز آنها را تغيير دهد.
5. پژوهشگر بايد دوباره به اولين متن باز گردد و با مرور گفته هاي اساسي برجسته شده، سعي كند مجموعه اي از مقوله ها را از پاسخ هاي داده شده به هر سؤال استخراج كند و عناوين ساده اي به آنها اختصاص دهد. روشن است كه از اولين متون پياده شده، تعداد زيادي مقوله استخراج مي شود، اما به تدريج، از متن هاي بعدي تعداد عناوين استخراج شده كاهش مي يابد؛ زيرا افراد به نكات مشابهي اشاره كرده اند (پيوست 3).
6. در اين مرحله، محقق بايد به فهرست مقوله ها نگاه كرده، از خود بپرسد: آيا آنها مي توانند با يكديگر تركيب شوند. هنگامي كه اين فهرست را بررسي مي كند، ممكن است متوجه شود برخي از عناوين يادداشت شده مناسب يا ضروري نيست و بايد حذف شود. براي اطمينان بيشتر، لازم است از افراد ديگري بخواهد تا نظام مقوله بندي را مرور كند (پيوست4).
7. پس از تعيين نظام مقوله بندي نهايي، پژوهشگر بايد دوباره سراغ متن هاي پياده شده برود و هر گفتة اساسي مشخص شده را با فهرست مقوله ها مقايسه كند و ببيند كه نكتة گفته شده در كجاي فهرست مقوله ها آمده است. جلوي گفته هايي كه به راحتي نمي تواند آن را به هيچ مقوله اي ربط دهد، علامت سؤال (؟) بگذارد. علاوه بر آن، در صورت لزوم بايد واژه ها را در عناوين مقوله ها تغيير دهد يا مقوله هاي جديد اضافه كند تا با گفته ها بهتر تناسب پيدا نمايد و بتواند شامل گفته هايي شود كه درباره شان ترديدي وجود دارد يا جز پاسخ هاي اصلي محسوب نشده اند.
8. لازم است پژوهشگر مقوله هاي هر سؤال را در يك جدول تحليل – شبيه جدول شماره 5 – وارد كند. عناوين مقوله ها در بالا و نام يا رمزهاي پاسخ دهندگان در كنار آن نوشته شود. سپس در هر خانه، آنچه پاسخ دهندگان گفته اند يا بخشي از آنها را وارد كند. اين كار در مرحلة بعد، كه بايد شرح گفته هاي مصاحبه شوندگان به تفصيل نوشته شود، به يافتن جاي گفته هاي مربوط به هر مقوله كمك مي كند.
با انجام فعاليت هاي ذكر شده، محتواي آشكار متن ها تحليل و توصيف مي شود. اكنون پژوهشگر براي تحليل معناي واقعي آنچه افراد گفته اند، بايد آنچه را افراد دربارة هر مقوله با شيوه هاي گوناگون بيان كرده اند، در كنار يكديگر قرار دهد تا معناي پنهان آنچه مصاحبه شوندگان گفته اند درك شود. اين كار هنگامي كه افراد از واژه هاي گوناگون و شكل هاي متفاوت بيان براي گفتن يك موضوع استفاده كرده اند، كاري مشكل است (پيوست5).
هر كس هنگام تحليل، ممكن است از عنوان مقوله ها و گفته هاي مصاحبه شوندگان، استنباط متفاوتي داشته باشد و حتي ترجيح هاي خود را نيز دخالت دهد. در نتيجه، ممكن است مقوله ها اشتباه به كار گرفته شود. براي ممانعت از آن، پژوهشگر (تحليل گر) پيش از شروع تحليل، بايد شالودة اساسي استنباط خود را به وضوح مشخص كند.
كار ديگري كه لازم است پژوهشگر انجام دهد، استفاده از مرور همّت (peer-review) است. منظور اين است كه پژوهشگر از فرد ديگري كه از نظر مهارت با او برابر يا بالاتر است، كمك بگيرد؛ متن پياده شده علامت گذاري نشده اي را در اختيار او قرار دهد، ماهيت پژوهش را براي او تبيين كند و از او بخواهد گفته هاي اساسي را برجسته كند. سپس آنها را با تحليل خود مقايسه نمايد. اگر همتا گفته هايي را برجسته نكرده، اما پژوهشگر آن را به عنوان گفتة اساسي مشخص ساخته است و بعكس، جاي تأمّل وجود دارد (گيلهام، 2000، ص 70-73).
البته زماني كه پژوهشگر با رويكرد نظرية زمينه اي رمزگذاري را انجام مي دهد رمزها را براساس معناي مورد نظر مصاحبه شوندگان تعريف مي كند. در نتيجه، هنگام خواندن هر خط يا بند، از خود مي پرسد: منظور يا احساس مصاحبه شونده چيست و سپس پاسخ را در يك لغت يا اصطلاح خلاصه مي كند. هر گاه در حين مرور ساير متن ها، متوجه شود مصاحبه شوندگان برداشت متفاوتي بيان كرده اند، ممكن است ايدة پژوهشگر دربارة معناي مقوله تغيير كند. در نتيجه، مجبور به رمزگذاري دوباره به منظور هماهنگ كردن يافته هاي خود شود (روبين و روبين، 2005، ص 250).
بزرگ ترين فايدة تحليل موشكافانه اي كه پژوهشگر تا اين مرحله انجام داده اين است كه يافته هاي اساسي و جزئياتي را كه بر حسب مقوله ها دسته بندي شده، در اختيار او قرار مي دهد. براي انجام تحليل نهايي، همان گونه كه گيلهام توصيه مي كند (گيلهام، 2000، ص 73)، پژوهشگر نياز به يك توقف قريب يك هفته اي دارد؛ زيرا در پايان اين زمان، مي تواند با ديدي تازه و ذهني سازمان يافته تر، به اطلاعات بازگردد و به نوشتن شرح مفصل و تفسير اظهارات و وقايع بپردازد. در اين مرحله، براي نوشتن بخش تفسيري مطالعه، پژوهشگر ممكن است بخواهد يك نظريه را گسترش دهد و يا نظرية زمينه اي را ارائه دهد. بنابراين، بايد فكر كند و تصميم بگيرد چگونه نتايج به دست آمده را درون يك نظريه جامع در كنار يكديگر قرار دهد. براي ربط دادن مفاهيم با يكديگر، از چند شيوه مي تواند استفاده كند.
يك شيوه استفاده از الگوي سؤال ها است كه طي مصاحبه ها تهيه شده و نشان دهندة ايدة پژوهشگر دربارة موضوع پژوهش است. دومين شيوه بررسي مصاحبه ها با دقت بيشتر براي يافتن اين موضوع است كه چطور مصاحبه شوندگان موضوعات اساسي را با يكديگر ربط داده اند؟ سومين شيوه مطالعة ادبيات منتشر شده است كه نه تنها مفاهيم اساسي بلكه نحوة ربط دادن آنها را نيز به پژوهشگر نشان مي دهند. چهارمين شيوه آن است كه پژوهشگر براساس نظريه اي كه در ذهن دارد، در اين باره كه مفاهيم و موضوعات چگونه مي توانند با يكديگر مرتبط باشند، تصميم بگيرد. سپس به ايده هاي خود بازگردد و ببيند آيا چنين ارتباطي در آنها قابل مشاهده است يا خير؟ با انتخاب يكي از شيوه ها، پژوهشگر بايد به ربط دادن نتايج به دست آمده اقدام كند. او ممكن است از داده ها فراتر رود، مفاهيمي را به دليل كمبود شواهد كنار بگذارد و برخي را تغيير دهد و برخي ديگر را تركيب كند.
بنابراين، در نوشتن گزارش، پژوهشگر تنها به بازتوليد گفته ها و توضيح فرايندها نمي پردازد، بلكه او بايد توضيح يا توصيف قابل فهمي را فراهم كند، در حالي كه شواهد كافي براي بحث هاي نظري خود فراهم مي سازد (روبين و روبين، 2005، ص 240-245). براي اين منظور، در شرح مفصل داده هاي مصاحبه، لازم است پژوهشگر به ربط دادن و جمع بندي عقايد و نظرهاي مصاحبه شوندگان همراه با ذكر نقل قول هاي مستقيم و غيرمستقيم بپردازد (پيوست 6).
براي تهية اين گزارش توجه به چند نكته ضروري است:
اول. لازم نيست تمام گفته هاي مربوط به يك مقوله نقل شود، بلكه فقط بايد مجموعه اي از پاسخ هاي متنوع به عنوان نمايندة تمام گفته ها ذكر شود. البته اگر گفته هاي متفاوتي وجود دارد بايد براي ارائة دقيق ديدگاه ها اضافه شود. برخي از پاسخ دهندگان يك نكتة مشابه را به شيوه اي واضح تر، پر شورتر، يا به طرزي متفاوت با ديگران بيان كرده اند. اين گفته ها براي نقل قول مستقيم متناسب تر است. در مجموع، نقل قول هاي انتخاب شده بايد تصوير منسجمي از موضوع مورد نظر ارائه دهد. در ذيل هر عنوان فرعي، بايد يك يا دو بند مقدماتي ارائه گردد و سپس به گفته هاي مصاحبه شوندگان پرداخته شود. البته ربط دادن ميان آنها ضروري است. در صورت لزوم، او مي تواند دو يا چند نقل قول را، كه به يك نقطه نظر اشاره دارند، پشت سر هم بياورد.
دوم. براي رعايت اصل محرمانه ماندن، پژوهشگر بايد از ذكر نام مصاحبه شوندگان خود داري كند و به جاي آن، به هر يك از آنها رمزي اختصاص دهد و در هر جا به نظر آنها اشاره مي كند از اين رمز استفاده نمايد. پژوهشگر مي تواند با ذكر مشخصات مهم پاسخ دهندگان، مانند نوع مدرك، محل تحصيل، رشتة تحصيلي، سابقة خدمت، محل خدمت (پيوست 7) و زمان اجراي مصاحبه به خواننده اطمينان دهد كه اطلاعات جديد بوده و فرد مذكور دربارة موضوع مورد نظر اطلاعات كافي داشته كه نتيجة آن ايجاد اعتماد به داده هاي مصاحبه است.
سوم. خطري كه در اينجا وجود دارد تأثير عمدي يا غيرعمدي تعصب هاي پژوهشگر در انتخاب نقل قول هاست. او بايد تا حد ممكن، آن را كنترل كند. روش اساسي اين كار آن است كه پژوهشگر هنگامي كه گفته اي را نقل مي كند، در جدول مقوله ها، جلويش علامت بگذارد. پس از نوشتن شرح مفصل گفته هاي مربوط به هر مقوله، تمام گفته هاي نقل شده و نشده را به منظور بررسي دلايل خود در انتخاب يا عدم انتخاب، به دقت بررسي كند. همچنين توجه داشته باشد كه ممكن است نكات ظريف يا اختلاف هاي جزئي وجود داشته باشد كه فقط با يك يا دو نقل قول نمي توان آنها را نمايان كرد (گيلهام، 2000، ص 76-79).
چهارم. يكي از راه هاي نشان دادن انواع نظرهاي ذكر شده و تفسير آنها ذكر تعداد و درصد مصاحبه شوندگاني است كه ديدگاه مورد نظر را دارند و يا مخالف آن هستند. گاهي در ميان گفته ها، تصوير پيچيده اي از موضوع وجود دارد. ازاين رو، بايد الگويي از گفته هاي مصاحبه شوندگان نيز به شكل جدول يا نمودار تهيه شود.
دربارة تعداد نقل قول ها، گيلهام توجه به دو نكته را توصيه مي كند: اول آنكه اگر همه يا بيشتر مصاحبه شوندگان به نكتة اساسي مشابهي اشاره كرده اند، اين اشتراك بهتر است به وسيلة طيفي از نقل قول ها نشان داده شود؛ زيرا ذكر يك نقل قول، اين پيام را به همراه دارد كه اين فقط نظر يك نفر است.
دوم آنكه اگرچه افراد ممكن است تقريباً چيز مشابهي را مطرح كنند اما اختلاف هاي جزئي در ديدگاه ها و تفاوت هاي ظريف و مهم در جزئيات فقط مي تواند به وسيلة ذكر مجموعه اي از نقل قول ها آشكار شود (گيلهام، 2000، ص 77).
با سلام
وب سایت بسیار زیبا و مطالب بسیار مفیدی دارید. خسته نباشید
ممنون از لطف و تشویق هاتون
موفق باشید
کمی هم تقوا بد نیست، این مصاحبه کار خودتان نیست ومربوط به یک مقاله علمی-پژوهشی است. حداقل اسم صاحب اثر را بگذارید.
عزیزم من مرادی هستم و واقعا نمی دونم این مطلب کی و توسط چه کسی گذاشته شده. بالای 8 ساله در کلاس ها همیشه از اخلاق پژوهشی و سرقت ادبی گفتم. واقعا حتی مطلب رو ندیده بودم. لطفا مقاله برام ارسال کنید که نام نویسندگان رو بزارم. حتما مال قبل از 1 سال اخیره که روی سایت نظارت دارم. من تقوا نمی دونم دارم یا نه. خدا می دونه. اما به اصول اخلاقی پایبندم. ارسال کنید مقاله رو تا بروی چشم این اشتباه رو جبران کنم. باز هم سپاسگزارم
الان این پیوست ها که در متن اشاره شده اند کجا هستند؟؟
عزیزم این ها بخشی از مطالب کلاس هاست و پیوست ها اونجاست