تحقیق میدانی Field research
یکی از روشهای تحقیق کیفی است که برخی آن را با روش تحقیق کیفی یکسان پنداشتهاند. برخی بر این باورند که این روش یک رویکرد به تحقیق است تا اینکه مجموعهای از فنون ثابت باشد . محقق در این روش، از شیوههای مختلفی برای کسب اطلاعات استفاده میکند. در این شیوه محقق ضمن حفظ خاستگاه فرهنگی که خود در آن پرورش یافته است به عضویت گروهی که مشغول مطاله آن میباشد نیز در میآید در واقع محقق در فرهنگ دیگری جامعه پذیری میشود. انعطاف پذیری یکی از خصوصیات اصلی تحقیق میدانی است که به محقق اجازه میدهد در طی تحقیق تغییر جهت بدهد و از راهبردهای تازهای استفاده کند. محقق در این روش کار خود را با مجموعهای از ارزشها آغاز نمیکند و به آزمون فرضیهها نمیپردازد.
تاریخچه تحقیق میدانی به اندازه خود خط قدمت دارد . در قرن 5 هرودوت خوانندگان یونانی خود را با حکایتها و داستانهایی از ایران و سرزمینهای دور آموزش میداد و سرگرم میکرد و در حین این داستانها یونانیان را برتر از سایر اقوام میدانست.
تحقیق میدانی آکادمیک در اواخر قرن نوزدهم با ظهور انسان شناسی آغاز شد. انسان شناسان گزارشهای کاشفان، مقامات دولتی و مبلغان مذهبی را مطالعه مینمودند و ارتباط مستقیمی با مردمان مورد مطالعه نداشتند. این گزارشها شدیدا جنبه نژاد پرستانه و قوم گرایانه داشت.
مالینوفسکی اولین محقق انسان شناسی است که به زندگی گروهی با مردمان بدوی پرداخته است. وی بر این باور بوده که محققان اجتماعی بای به گونهای مستقیم با مردمان بومی تعامل داشته باشند و با ایشان زندگی کنند و از این رهگذر است که محققان رسوم، باورها و فرآیندهای اجتماعی را یاد میگیرند. وی بر این باور بود که تحقیق میدانی باید در طی یک تا دو سال صورت بگیرد. محقق زبان بومی را یاد بگیرد و ضمن مشارکت در فعالیتها بر اساس مقولات بومی و دیدگاههای بومی بیندیشد.
تحقیق میدانی در ایالات متحده امریکا و از بخش جامعه شناختی دانشگاه شیکاگو آغاز شد و مکتب شیکاگو دو تاثیر بر تحقیق میدانی گذاشت.
مرجله اول 1910-1930 ، این مکتب مجموعه ای از روشهای متنوع را بر مبنای مطالعه موردی یا تاریخچه زندگی به کار میگرفت که مشاهده مستقیم،مصاحبههای غیر رسمی، خواندن اسناد یا اسناد رسمی را در بر میگرفت. در هر حال تا قبل از جنگ جهانی دوم تحقیق میدانی بر سایر روشهای تحقیق برتری داشت.
مرحله دوم 1940-1960 ، مکتب شیکاگو مشاهده مشارکتی را به عنوان یک تکنیک مجزا و متمایز بسط و گسترش داد.
در تحقیق میدانی ، محقق نیاز به فردی به نام اطلاع رسان دارد اطلاع رسان در واقع واسطه بین محقق و جامعه موردبررسی است. در این روش محقق سعی نمیکند مفاهیم جدیدی را برای طبقه بندی رفتار افراد مورد بررسی بسازد بلکه مفاهیمی که خود اطلاع رسان به کار میگیرد کشف میکند و از اطلاع رسان برای کشف معانی فرهنگی استفاده میکند اما توصیف را نیز کاملا بر پایه مفاهیم ارائه شده توسط اطلاع رسان انجام نمیدهد ممکن است که کار را با این مفاهیم شروع کند اما این مفاهیم را به واژگانی تبدیل میکند که برای دیگران نیز قابل فهم باشد.
در انجام تحقیق میدانی ، محققق ابتدا باید زمینه فرهنگی مناسبی را انتخاب کند. زمینه فرهنگی معرفتی است که عمل کننده در شرایط اجتماعی از آن استفاده میکند. یک موقعیت اجتماعی شامل چند زمینه فرهنگی است. موقعیت اجتماعی، محل فیزیکی، حوادث، اشیا و افرادی است که توسط محقق قابل مشاهده است.
یکی از موانع انجام تحقیق میدانی ترس است. چون محقق اغلب با مردمی روبرو میشود که از او متفاوت هستند و باید با این متفاوتها صحبت کند سازش و تعامل کند. گاهی این ترس عادی است برای مواجه شدن با این ترس ابتدا باید آن را پذیرفت در غیر این صورت محقق ممکن است دچار شوک فرهنگی شود. شوک فرهنگی نوعی فشار روانی است که فرد در میان افراد گروهی اجتماعی که غیر خود او هستند احساس میکند.
یکی از راهکارهای مقابله با ترس، کارگروهی و تقسیم مسئولیتها است. در ضمن محقق میتواند زمینه فرهنگی را انتخاب کند که کمتر تهدید کننده باشد.
بعد از یافتن زمینه فرهنگی؛ بهترین راه یافتن اطلاع رسان است.اطلاع رسان مناسب، فردی است که با فرهنگ مورد نظر به خوبی آشنا باشد، مایل به صحبت کردن باشد و به شیوه تحلیلی صحبت نکند. زمینه فرهنگی را با دید نقادی تحلیل نکند. بچهها اغلب بهترین اطلاع رسانها هستند. بهترین راه پیدا کردن اطلاع رسان، واسطه است که محقق را به اطلاع رسان معرفی کند، شیوهی دیگر تماس مستقیم است.
یکی از مشکلات محقق ایجاد اعتماد است محقق باید بین خود و مردمانی متفاوت از خودش ایجاد کند. گام اول در این راه توضیح دادن اهداف و مقاصد محقق است و این توضیحات باید به نحوی باشد که برای اطلاع رسان قابل درک باشد. نباید به هیچ وجه در این زمینه دروغ گفت. یکی از بهترین شیوهها معرفی محقق تحت عنوان دانشجو است.
پس از یافتن اطلاع رسان باید حرفها و گفتگوها ثبت شوند که بهتر است آنها را ضبط کنند. یک محقق باید شنونده بسیار خوبی باشد.
بعد از آماده شدن دادهها، کار بعدی طبقه بندی و مقوله پردازی است. مقوله پردازی با توجه به دادهها صورت میگیرد به عنوان مثال زمانی که محقق جمله " اغلب بچهها در کلاس مشغول بازیگوشی هستند" با سه مقوله بچهها،کلاس، بازیگوشی مواجه است. در واقع محقق باید با توجه به دادههای یافته شده این کار را انجام بدهد.
بهترین راه آشنایی با مقولات و روابط بین آنها پرسیدن سوال کلی است. مقوله کلی واژه پوشش نامیده میشود مثلا بازیگوشی واژه پوشش، با موبایل بازی کردن، حوصله سر رفتن، توجه به باقی هم کلاسیها،مسخره بازی و مزاحمت کلامی برای سایر اعضا کلاس است.
محقق پس از مقوله پردازی، نظامی میسازد که مانند همهی نظامها دارای ساختار و محتوا است، محقق تحقیق میدانی با توجه به محتوا کار خود را پیش میبرد هرچند نباید هم ساختار را نادیده بگیرد.بهترین راه برای رسیدن به ساختار پرسیدن سوالات ساختاری است.بعد این مرحله، محقق به سراغ نوشتن گزارش نهایی پیش می رود که این مرحله شبیه به یک مسافرت علمی است.
به نظر من، این روش تحقیق، روشی بسیار هیجان انگیز همراه با سازو کار علمی است که بهترین شیوه آموزش آن انجام آن، است.
منابع
اسپردلی، چیمز پ. پژوهش فرهنگی(مردم نگاری در جوامع پیچیده)، ترجمه محمدی بیوک. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ایمان محمدتقی،غفاری نسب اسفندیار. مبانی روش شناسی تحقیق میدانی و چگونگی انجام آن. پژوهش سال دوم،شماره دم،پاییز و زمستان 89.
سیلورمن،دیوید. روش تحقیق کیفی در جامعه شناسی، ترجمه محسن رنانی. جامعه شناسان
فلیک،اووه. درآمدی بر تحقیق کیفی، ترجمه هادی جلیلی. نشر نی