راهبرد نظریه داده بنیاد
نظریه دادهبنیاد (که با نامهای نظریه برخاسته از دادهها، نظریه زمینهای و نظریه بنیادی نیز شناخته میشود) یک راهبرد پژوهشی عام، استقرایی و تفسیری است که در سال 1967 توسط Glaser & Strauss بوجود آمد. (داناییفرد و امامی، 1386) این راهبرد عموماً بهعنوان بهترین نمونه رویکرد استقرایی به شمار میرود. (Saunders et al., 2009:149) نظريه دادهبنیاد يكي از راهبردهای پژوهش محسوب میشود که از طريق آن نظریه بر مبناي مفاهيم اصلي حاصل از دادهها شكل ميگيرد. يعني روند شكلگيري نظریه در اين راهبرد حركت از جز بهکل است. (داناییفرد و ديگران، 1386) اینگونه خلق نظریه «قفسهای و کتابخانهای» نیست بلکه بر اساس دادههای مشارکتکنندگان که فرآیندی را تجربه کردهاند، ایجاد میشود. (کرسول، 85:1391) در تعریفی دیگر (Lapan et al, 2011:41) نظریه داده بنیاد را یک روش استقرایی رفتوبرگشتی، تعاملی و مقایسهای برای ایجاد یک نظریه میداند. یعنی نظریه داده بنیاد بین گردآوری دادهها و مفهومسازی در حال رفتوبرگشت و اصلاح است.
نظریههایی که از روش نظریه دادهبنیاد تولید میشوند دارای ویژگیهایی به شرح زیر هستند:
- پژوهشگر را قادر به توضیح و تشریح موضوع موردمطالعه میسازد و امکان پیشگویی در مورد رخدادهای ممکن در زمینه پژوهش را فراهم میآورد.
- در پیشرفت مبانی نظری موضوع موردمطالعه مؤثر است و در آن مشارکت میکند.
- علاوه بر مبانی نظری در زمینههای عملی موضوع موردمطالعه نیز کاربرد دارد.
- رویکرد تازهای برای نگرش به موضوع موردمطالعه فراهم آورده و پژوهشگر را به مرحلهای از شناخت نسبت به داده میرساند که بتواند به داده گردآوریشده معنا و مفهوم ببخشد.
- پژوهشهای آتی در زمینه موردنظر را تسهیل مینماید. (منصوریان، 1386)
نظریه دادهبنیاد به پژوهشگر در حوزههای موضوعی گوناگون امکان میدهد تا بجای اتکا به نظریههای موجود و از پیش تدوینشده خود به تدوین نظریه و گزاره اقدام نماید. واژه Grounded در این موضوع نشانگر آن است که هر نظریه و گزارهای که بر اساس این روش تدوین میشود بر زمینهای مستند از دادههای واقعی بنیان نهاده شده است. درواقع Grounded راهبردی است برای کسب شناخت پیرامون موضوع موردمطالعه و موضوع یا موضوعاتی که قبلاً در مورد آنها پژوهش جامع و عمدهای نشده و دانش ما در آن زمینه محدود است. (داناییفرد و امامی، 1386)
سه رهيافت مسلط در نظریهپردازی داده بنياد، مطرح هستند:
رهيافت نظاممند كه با اثر Strauss & Corbin شناخته میشود. رهيافت ظاهرشونده كه مربوط به اثر Glaser است؛ رهیافت ساختگرايانه كه توسط Charmaz پشتیبانی میشود. اين راهبرد بر سه عنصر: «مفاهيم»، «مقولهها» و «قضيهها» استوار است. مفاهيم واحدهاي بنيادي تحليل هستند. مقولهها را میتوان بهطور خلاصه طبقهای از مفاهیم تعریف نمود. يعني تركيب يا كنار هم قرار گرفتن چند مفهوم تشكيل يك مقوله يا طبقه را ميدهد. مقولهها شالودههاي تدوين نظریهاند. سومين عنصر نيز «قضيهها» هستند كه بيانگر روابط تعمیمیافته بين يك مقوله و مفاهيم آن و بين مقولههاي معين است. (دانايي فرد و همکاران، 1386)
در فرايند تحليل نظریه دادههای مصاحبهای و متنی کدبندی میشوند. کدبندی اطلاعات شامل سه مرحله است: کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی یا انتخابی. کدبندی باز در دو مرحله کدبندی اولیه و کدبندی ثانویه صورت میگیرد. کدبندی اولیه میتواند با کدگذاری سطر به سطر، عبارت به عبارت یا پاراگراف به پاراگراف دادهها انجام شود. به هرکدام از آنها یک مفهوم یا کد الصاق میشود. در کدگذاری ثانویه با مقایسه مفاهیم، موارد مشابه و مشترک در قالب مقولهای واحد قرار میگیرد؛ بنابراین انبوه دادهها (کدها – مفاهیم) به تعداد مشخص و محدودی از مقولههای عمده کاهش مییابد. سپس این مقولهها در کنار یکدیگر قرار گرفته و به هم ارتباط مییابند. (محمدپور، 101:1392)
در كدگذاري محوري، نظریهپرداز داده بنياد، يك مقوله مرحله كدگذاري باز را انتخاب كرده و آن را در مركز فرآيندي كه در حال بررسي آن است قرار میدهد (بهعنوان پدیده مرکزی) و سپس، دیگر مقولهها را به آن ربط میدهد. اين مقولههاي ديگر عبارتاند از: «شرایط علی»، «راهبردها»، «شرایط زمینهای و مداخلهگر» و «پیامدها». اين مرحله شامل ترسيم يك نمودار است كه «الگوي كدگذاري» نامیده میشود. در اين الگو، شش جعبه (يا مقوله) از اطلاعات وجود دارد:
- شرایط علی: مقولههايي مربوط به شرايطي كه بر مقوله محوري تأثیر میگذارند.
- زمینه: شرایط خاصی که بر راهبردها اثر میگذارند.
- مقوله محوری: يك صورت ذهني از پدیدهای كه اساس فرآيند است.
- شرايط مداخلهگر: شرايط زمینهای عمومي كه بر راهبردها تأثیر میگذارند.
- راهبردها: کنشها يا برهمکنشهای خاصي كه از پديده محوري منتج میشود.
- پيامدها: خروجیهای حاصل از استخدام راهبردها.
در مرحله کدگذاری محوری، توضیح و بیان منطقی مقولهها امری حیاتی است. این کار از طریق خط داستانصورت میگیرد. خط داستان عبارت است از توضیح مفصل و جزءبهجزء مقولههای عمده با ارجاع به یادداشتها، خلاصهها، استناد به نقلقولهای افراد موردمطالعه. (محمدپور، 103:1392)
در کدگذاری گزینشی بر اساس مدل مرحله قبل، گزارهها یا توضیحاتی ارائه داده میشود که طبقات مدل را به یکدیگر مرتبط ساخته یا داستانی را شکل میدهد که طبقات مدل را به یکدیگر مرتبط میسازد. در حالت پیشرفته پژوهشگر کار را با ارائه ماتریس وضعیت به پایان میبرد. (کرسول، 88:1391)
در حوزه نظریه داده بنیاد باید به این نکته توجه داشت که مرور پیشینه نه گویای مفاهیم عمده و نه ارائه دهنده فرضیههاست. بلکه مرور پیشینه نشانگر وجود شکاف یا نوعی سوگیری در دانش موجود است و در نتیجه خردمایه ای برای مطالعه فراهم میآورد. (کرسول، 231:1391) به همین جهت توصیه میشود پژوهشگر تا حد امکان ایدهها و افکار خود را کنار بگذارد. (کرسول، 92:1391) مرور پیشینه این سودمندی را دارد که در هنگام ارائه داده، ارجاعاتی به پیشینه مینماید تا حمایت بیرونی برای مدل نظری فراهم آورد. (کرسول، 231:1391)
دکتر محسن مرادی
از کپی کردن مطالب سایت یا کانال بدون ذکر منبع خودداری شود.
آدرس کانال تلگرام: https://telegram.me/analysisacademy